کد مطلب:119207 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

طاووس، از نگاه علی











(خطبه صد و شصت و پنجم)

متنی كه پیش رو دارید، ترجمه ی آزاد خطبه ی صد و شصت و پنج «نهج البلاغه» است. همان كتابی كه از پیشوای اول ما حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام به یادگار مانده است. به راستی جای حیرت و تعجب دارد كه این ابرمرد تاریخ در صدها سال پیش از این، در میان كویر خشك و بی آب و علف عربستان، چگونه به تشریح «طاووس» پرداخته و واقعیت های عینی جهان طبیعت را به زیبایی بیان داشته است.

امام علی علیه السلام آنچنان طاووس را توصیف می كند و رموز توحید و معاد را به نحوی آشكار می سازد كه جای هیچگونه حرفی باقی نمی ماند و اینجاست كه می فهمیم مكتب ما و رهبران ما، عالی ترین و دقیق ترین نكات توحیدی را چه راحت و آسان به ما تفهیم می كنند و دست پرتوان «الله» را چه روشن در پیش چشمان ما عینیت می بخشند.

شاید پیش از این فكر می كردید كه «نهج البلاغه» تنها و تنها به مسایلی خاص اشاره دارد. در حالی كه با بررسی این خطبه خواهید دید امام در كنار

[صفحه 129]

بررسی مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، به ابعاد دیگر پرسشهای انسان جواب داده و حتی از اشاره به «طاووس» و پرده برداری از رموز طبیعت نیز غافل نمانده است.

هذا خلق الله

فارونی ماذا خلق الذین من دونه[1].

این خلقت خداست،

حال به من نشان دهید كسانی كه غیر اویند، چه خلق كرده اند؟

خدای مهربان، موجودات شگفت انگیزی را آفریده است.

بعضی مانند انسان ها و حیوانات جان دارند و بعضی هم بی جان هستند.

عده ای ساكن و آرامند، گروهی نیز در چرخش و حركت هستند.

آفریدگار، برای افراد بشر، دلایلی روشن و آشكار بر ظرافت آفرینش و قدرت بی كرانش پدید آورده كه خردمندان نیز از درك كاملش عاجزند و راهی جز اقرار و تسلیم به بزرگی اش ندارند.

وقتی به انواع گوناگون مرغان و پرندگان نگاه می كنیم كه چگونه در شكافهای زمین و دره ها و قله ی كوهها آشیان می گیرند، دست قدرت خدا را می بینیم.

وقتی هم به بالهای رنگارنگشان كه با آنها در فضای بیكران به پرواز درمی آیند خیره می شویم، آوای یگانگی و توحیدش را می شنویم.

آری، خداوند توانا این پرندگان را پس از نیستی به این شكلهای زیبا و صورت های عجیب آفرید و استخوانهایشان را در زیر پوست و گوشت، به هم پیوند داد.

تعدادی از آنها را به علت جثه ی سنگینشان از پریدن در اوج آسمانها منع كرد و به آنها آموخت كه چگونه در نزدیكی زمین به پرواز درآیند و از این حد تجاوز نكنند.

[صفحه 130]

عده ای را هم از روی مصلحت و حكمت خویش با رنگهای مختلف آرایش كرد.

برخی را با رنگی ثابت آفرید، طوری كه با هیچ رنگ دیگری همانند نباشند.

بر گردن گروهی از آنها نیز طوقهایی زیبا نهاد كه با رنگ تنشان متفاوت است.... و همه ی اینها گوشه ای از قدرت بزرگ آن خالق قدرتمند است.

یكی از عجیب ترین پرندگان «طاووس» است كه خداوند او را در كمال نظم آفریده و رنگهایش را با زیباترین شكل آراسته، پرهایش را در انتها به هم متصل كرده و دمش را برافراشته است.

«طاووس»، هنگامی كه به طرف جفت ماده ی خود می رود، پرهای دمش را باز و بلند می كند تا همچون چتر و سایبانی به روی سرش قرار گیرد. در این حال، گویی بادبان كشتی است كه كشتیبان، آن را از سویی به سویی می كشد.

هنگام حركت، پرهای نرمش را با آن همه رنگهای گوناگون و قشنگ، به رخ تماشاگران می كشد و فخر می فروشد و می خرامد.

سپیدی و صافی پرهای «طاووس» مانند مفتولهای نقره ای است و حلقه های رنگین روی بالهایش همچون گردن بندهای طلایی یا پاره های «زبرجد» می درخشد.

اگر بخواهیم بال او را به روییدنی های روی زمین تشبیه كنیم، مثل دسته گلهای تازه و شاداب بهاری است.

و اگر بخواهیم به پوشیدنی ها تشبیه سازیم، همچون پارچه های پرنقش و نگار یا همچون پرده های خوش رنگ و زیبای یمانی است.

در مقایسه با زیورها، به نگین های رنگارنگی شبیه است كه در میان حلقه ای از نقره ی خالص قرار گرفته و با جواهرات تزیین شده باشند.

«طاووس» با ناز راه می رود و با غرور هر چه تمام تر به دم و پرهای خود می نگرد و از دیدن این همه شكوه و زیبایی، خنده سر می دهد و شادی می كند.

اما ناگهان به پاهایش خیره می شود و از زشتی آنها غمگین می شود و گویی با صدای بلند ناله می كند و می گرید!

[صفحه 131]

شاید در این حالت به خاطر زشتی پاهایش فریاد كمك سر می دهد.

این حقیقتی است غیر قابل انكار كه پاهای طاووس مانند پاهای خروس، زشت و باریك هستند و از كنار استخوان پایش زائده ای خار مانند بیرون زده است.

در پشت سرش كاكلی است سبز و زیبا و برآمدگی یال و گردنش، مانند تنگی است بلند و كشیده. این برآمدگی، تا زیر سینه اش به رنگ «سرمه» است یا همچون حریری است كه بر تن كرده و مانند آینه ای شفاف می درخشد.

از دور چنین به نظر می رسد كه «طاووس» خود را در زیر چادری سیاه پوشانده كه این سیاهی، در میان رنگ سبز تیره ای موج می زند.

بر سیاهی كناره ی گوشش خط باریكی است به نازكی نوك قلم و سپیدی گل «بابونه» كه در میان آن سیاهی، جلوه ای دیدنی دارد.

در رنگهای طبیعت، كمتر رنگی را می توان یافت كه این مرغ خوش خط و خال از آن بی بهره باشد. اما با وجود این، از بیشتر رنگهای جهانی طبیعت برتری یافته است. طاووس ها به شكوفه های گوناگونی می مانند كه بارانهای بهاری و آفتاب های تابستانی در پرورش آنها اثر نداشته اند، بلكه در نگارستان آفرینش و به دست نقاش حقیقی، این همه زیبایی یافته اند.

گاهی، همچون درختان پاییزی بال و پرشان می ریزد.

و آنگاه از نو، پرهای زیباتری با همان رنگها بر تنشان می روید.

اگر به یكی از پرهای «طاووس» خیره شوید، رنگهای دلخواه و زیبایی را می بینید كه گاهی مانند گل های سرخ است، گاهی سبز همچون «زبرجد» و زمانی زرد همچون طلای ناب. حال، چگونه اندیشه های ژرف و باریك بین می توانند به این اسرار دست یابند و یا چگونه می شود با گفتار سخنوران، به وصف درآید؟

و حال آن كه كوچك ترین اجزای آن حیوان (یك تار مو) و هم ها را از درك كردن و زبان ها را از وصفش عاجز و ناتوان گردانیده است!

پاك و بزرگ است این آفریدگار كه اندیشه ها را از چیزهایی كه در پیش آنهاست خیره ساخته و با آن كه ظاهر و باطن آن رنگها و تركیبها در برابر چشمانشان است اما از بیانش عاجزند. پاك و منزه است خداوندی كه اعضای بدن پشه ها و مورچگان

[صفحه 132]

و ماهیان را كوچك و ظریف آفریده است.

... و پای فیل ها و بعضی از حیوانات دیگر را بزرگ و سخت قرار داده است.

... و اما تمام موجوداتی كه به دست قادر یكتا هستی یافته اند، سرانجامی جز این ندارند كه به سرای آخرت كوچ كنند و به سوی پروردگار خویش بازگشت نمایند. و جز این نیست كه همه ی این عجایب و تحولات، گوشه ی كوچكی از قدرت بی مانند اوست.[2].


صفحه 129، 130، 131، 132.








    1. سوره ی لقمان، آیه 11.
    2. طاووس از زبان پیشوای اول، كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان.